دیگر نمیخواهم هیچ کسی
برایم دلسوزی کند !!!...
چون تا بوی دل سوخته ایی
بلند میشود !!!!...
گربه های شهر
روی تیغه حیاطمان صف میبندند
وبه هم چشم غُره میروند
من هم هرگز ...
توان دنبال کردن گربه ها را ندارم ...
ص...امیدی...